سورنا قبادی ارفعیسورنا قبادی ارفعی، تا این لحظه: 20 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

سورنا وروجک و بلا

10- تولد بازاره.. بیا تو کلبه خاطرات تو هم ببین

از اونجایی که من عاشق کیکم ومامان سحر برا تولد بابایی کیک نخرید منم تصمیم گرفتم برم سراغ تولدهایی که رفتم تا کیکاشونو ببینم.... حالا با من همراه بشین تو این سفر کیکی... بیاین دیگه منتظرم،،،   اینم کیک 2لپی تولد 7سالگیمه رفتیم یه جای سنتی تو ساری ،خیلی خوش گذشت تازه 2تا کیک هم داشتم...بفرمایید کیک عزیزم...   ای خدا چرا اینقدر لفتش می دین.. کیکو که فوت کردم بعدشم که بریدم شام هم که خوردیم قلیون هم که کشیدین پس کیکو کادو رو کی میارین؟//     هم هم هم بی هاین کک بخولین                       ...
19 فروردين 1391

8-تخ#شپلق#توخ#آخ جون چهارشنبه سوریه

نوشته مامان سحر: سلام می کنم به همه ی آریایی های عزیزم: میدونم همه مشغول خانه تکانی خرید و.. هستید.با امید آنکه سال خوب* خوش* همراه با موفقیت وتندرستی داشته باشیم. کم وبیش سر وصداهایی  به گوش می رسه .هنوز چهارشنبه نیومده  اما انگاری بعضی پیشباز رفته اند وبعضی هم تا شب سال تحویل آنرا بدرقه می کنند. چهارشنبه سوری معمولا"رسمه اضافات و وسایل غیر قابل استفاده  که ما حصل خانه تکانی است را جمع کرده وبا آن 7تا کپه آتش درست می کنند بعدش تمام خانواده از روی آ ن میپرند ومیگویند : زردی من از تو      سرخی تو از من جوان ترها هم مراسم قاشق زنی را اجرا می کنند وکلی حال می ک...
19 فروردين 1391

9-بیاین تو ببین چه تولد شلوغ پلوغی

  م ژده مژده #امشب تولد بابا محمدمه هر سال تولد بابا توخونه تکونی وخرید عید قاطی پاتی میشه   ونمی تونیم یه جشن مفصل بگیریم اما من ومامان براش کیک وکادو کوچولو میگیریم... پارسال هم به اتفاق خانعمو وشهلاب اینا رفته بودیم خرید وخونه هم شلوغ وبه هم ریخته بود اما با کیک کوچولو براش تولد گرفتیم....اون بالا هم عکس پارسال عاشق کیک وشیرینی ناپلئونی هستمواینجا هم دلم داره آب میشه... بابا محمد دوست دارم وبهت  تولدت رو تبریک میگم شمع36سالگی رو فوت میکنی ووارد 37سالگی میشی انشال لا 120سالگیتو فوت کنی.   قد تمام دنیا دوستت دارم ...
19 فروردين 1391

7-بزن اون دست قشنگه رو

می خوام در مورد یه نفر براتون بگم که خیلی دوسش دارم. یکی که دوست دارم قدم اندازه ی اون بشه.وقتی 5سالم بود لامپ رو نشون میدادم ومی گفتم می خام اندازه لامپ بشم ازم مپرسیدن چرا؟ ... چون دایجون نیما اندازه ی لامپه!!. اره درست حدس زدید .خودشه .آخرین فرزند خانواده ی مامانم که 16سال از من بزرگتره. دایجون نیما واقعنی دوستت دارمه!!     کوچولو که بودم بهش میگفتم دایی نی نی اونم حالش گرفته میشد آخه یه جورایی کم میاورد.چند مرتبه هم تنبیه شدم  (منو میذاشت تو حموم وبرق رو هم خاموش میکرد.. یه روز صبح زود که مامانم رفته بود دانشگاه دایجون به من صبحونه نداد ومن تا ساعت 12.5التماسش کردم که بیدار شو به م...
19 فروردين 1391

6-وقتی خدا کنار پنجره است...

اگه گفتین توش چیه؟...یه ساندویچ! نه جونم.اشتباهه...هه هه ... خانم اجازه بازم اشتباهه... دالی .اه بازم متوجه نشدی!! معلومه خیلی آی کیو هستی! خوب دیگه داری نزدیک میشی.   این اژدها کوچولو داستان داره... توادامه مطلب کلیک کن تا بقیشو بخونی...     راستشو بخواین زندگی قشنگ من داره قشنگتر میشه چون نینی کوچولو داره به جمع ما اضافه میشه. بابا محمدم وقتی که فهمید نینی گلپسره  این سورپرایز رو برا مامانم خرید...واسمش رو گذاشت اژدها ی. اژدها کوچولو... من انقدر خوشحالم که باورم نمیشه .هر روز به شکم مامان نیگا میکنم ومیپرسم :مامان واقعا راست میگی؟ دیشب رفتیم برا نینی لباس خریدیم... ما...
19 فروردين 1391

5-وروجک ودنیای مدرسه ها

امروز می خوام از مدرسه ودرس ومشق ومدرسه براتون مطلب بزارم .یه روزی شما نی نی های هم بزرگ میشین وباید برین مدرسه .مامان سحر که برا فرستادن من به کلاس زبان ومدرسه خیلی تحقیق کرد شاید این خاطرات ویا تجربیات به کار شما دوستای گلم هم بخوره...   خوب می خام برم تو کار رسمی بودن.ببینیم چیکار میکنم:: اینجانب سورنا قبادی ارفعی _متولد:11/9/82 _کلاس دوم ابتدایی_از دبستان قدس واقع در بهار تهرانپارس هستم. وقتی که3.5 ساله بودم مامانم منو گذاشت کلاس زبان...اون موقع سیستم کمی قدیمی بود ولی 2ساله که کلاسم رو عوض کردم واز سیستم فونیکس استفاده میشه.. نی نی گلا اگه می خاین زبان/موسیقی/نقاشی و...هر جا مایلین برین ول...
19 فروردين 1391

3-توپولو ام توپولو

توپولو ام توپولو  ..... ای جون مامان.... صورتت مثل هلو.... سورنا عزیزم وقتی که خیلی نی نی بود   به قلم مامانی سحر جون: ٢٣فروردین سال ٨٢ درست ساعت ٣.٥ بعد از ظهر بود که فهمیدم در نهادم فرشته ی کوچولویی آرمیده است. از همون موقع بود که همنفس من وتمام دنیای من شدی! دیگه همه چیز رو آبی میدیدم آبی به رنگ عشق آسمان*آبی به رنگ شفافی دریا *آبی  به رنگ عطوفت چشمان زیبای تو.... در این ٩ماه  فرصت خوبی بود تا به تو وبه خالق هستی تو فکر کنم . من وبابا محمدت هر شب در مورد تو صحبت میکردیم...من خیلی دوست داشتم شبیه به حسین و نیما   بشی ..بابای...
19 فروردين 1391

4-وقتی که کوچک بودم,,,,

برا تمام دوستای خودم می خام چند تا عکس از قدیم ندیمام  شو بزارم:     اینم یه بوس آبدار به همه ی دوستای گلم..@..     مرغ وخروس و اردک مامانم میگه تولدت مبارک زندگیو با تمام قشنگیاش با یک دونه مامان وباباش با صدتا هم گیر دادناش اینجوریاس....... چیکار کنم دوسش دار   وای یه نقشه جدید دیگه ... به چی فکر میکنی؟ به شکستن گلدان یا به اذیت کردن دایجون نیما ...
19 فروردين 1391