سورنا قبادی ارفعیسورنا قبادی ارفعی، تا این لحظه: 20 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

سورنا وروجک و بلا

11-دل تکونی

1391/1/19 13:38
نویسنده : مامی سحر
596 بازدید
اشتراک گذاری

نوشته مامان سحرم:

بیایید با هم خونه تکونی کنیم!چی دیر شده نه اصلا"دیر نشده ...

آها منظورم تکاندن افکار وغصه هامونه!!!!

*اگر شکستهایتان را به جای پا تبدیل کنید وبر آنها قدم گذارید شما را در اوج عرشیا ملاقات خواهم کرد.*

ساکتهیپنوتیزمخوابهوراتشویقبای بایقلب

تصمیم می گیرم تو دلم خونه تکونی راه بیندازم!

می خوام خیلی از افکارو فراموش کنم! اونایی که ازشون گله دارم،اونایی که به من بی محبتی کردن، اونایی که جواب خوبی های منو با بدی دادن واونایی که با نیش حرفشون ویا تیر نگاهشون منو رنجوندن، همه رو می بخشم،،، آره اینجوری بهتره! چه قدر سبک می شم دلم خالی میشه..

خونه تکونی همیشه خوبه .هر لحظه! چرا باید منتظر نوروز سال بعد باشیم. بیا در لحظه زندگی را تجربه کنیم....

 

راستی شما دوست عزیز موافقی با من خونه تکونیو شروع کنی؟ 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

بابای ملیسا
24 اسفند 90 20:38
با عرض سلام . ضمن تبریک بخاطر نوشته های قشنگتون ، وبلاگ ملیسا جون با موضوع اولین چهارشنبه سوری ملیسا به روز شد . چقدر زیباست که میزبان شما باشیم و با نوشتن حتی یک خط یادگاری ، ملیسا رو از لطف خودتون محروم نکنید .

سلام ممنون از لطفتون،حتما" سورنا میاد تا نوشته هاتون ودختر گلتون رو بازدید کنه
یا حق
25 اسفند 90 8:35
@};تبریک تبریک این دسته گلا رو براتون فرستادم برای عرض تبریک ..هم سال نو وهم افکار نو ..آفرین بر زکاوت شما..


متشکرم.
مامان زهرا(شهرادشیر کوچولو)
26 اسفند 90 16:45
چه خوب.... چه تکونی ...به به....
همیشه شاد باشید و سلامت


منظر شادی های شما هم هستیم عزیزم
ادی دوست همیشه وفادار
27 اسفند 90 14:58
سحر جون خوب کاری کردی یه تکونی به خودت دادی !!!هه هه هه...


رو یخ بخندی بچه!!
بابا محمد
28 اسفند 90 15:52
آفرین به مامان جونی مهربون ....
امید وارم ما رو از تو دلت نتکونی؟!!!


خواهش میکنم آقا شما رو سر ما جا داری!!11